بى شک آئینه جان آدمى جز در پرتو انوار الهى فروغ نمى یابد و زنگار دل جز با اکسیر کلام ربوبى زدوده نمى شود و عطش سوزان فطرتش جز با شراب طَهور معنوى سیراب نمى گردد و عنقاى بى قرار او جز در بزم وصال یار آرام نمى گیرد، آرى: «فى مقعدِ صدق عند ملیک مقتدر» و رسولان الهى هر یک مشعلى بوده اند فراراه بشریت تا راه آدمیت را فراروى انسان بگشایند و او را از خاک تا خدا و از مُلک تا ملکوت پرواز دهند. آنان جوهرِ حکمت و حقیقت معرفت را در صدف وحى یافتند و اوج عروج انسان زمینى را در سطر سطر کتب آسمانى خویش رقم زدند. معراج حقیقى آدمى را در عبودیت و بندگى او در آستان بارى دیدند و از سر اخلاص و صفا انسان را به کوى دوست فراخواندند که:
«یا ایتها النفسُ المطمئنةُ ارجعى إلى ربکِ راضیةً مرضیةً فادخُلى فى عبادى و ادخلى جنَّتى» و بى تردید لذّتى که در پرتو ایمان به خدا حاصل مى شود، برتر و بالاتر از همه لذائذ دیگر است. اولیاء خدا را بنگر که هرگز مقام توکل و رضا، مرتبه زهد و تقوى و نعمت بریدگى از دنیا را با هیچ چیز معاوضه نمى کنند.«فلا تعلم نفسٌ ما اُخفی لهم من قُرّةِ أَعیُنِ» منبع